مطالبهگری و مسئلهمحوری یکی از توصیههای رهبر انقلاب در دیدار امسال با دانشجویان بود
شمایی که الان این متن رو میخونید احتمالا یک مسیر جدید رو آغاز کردید. از کلیشه ها، کارهای بی هدف، تکراری، بی اثر یا کم اثر، اقدامات بی ارتباط به آینده تحصیلی و شغلی خودتون، فعالیت های بی هویت و نچسب خسته شدید و بنا دارید گام های “تحول خواهانه” بردارید. حداقلش ما اینطور فکر میکنیم و امیدواریم حدسمون درست باشه!
قبل از شروع مسیر لازم میدونم به نکاتی اشاره کنم که به شما کمک میکنه این مسیر رو راحت تر، بهتر و صحیح تر بگذرونید. البته یکم خودمونی؛
- این شیوه از آموزش و اقدام اولین بار هست که اجرا میشه و به عبارتی یک مسیر خودآموز در فرایند مسئله محوری محسوب میشه که بسیار وابسته به خود شماست. پس، نتیجه نهایی تا حد خیلی زیادی بستگی داره به دقت و تلاش خودتون.
- برای طی کردن این مسیر حتما کتاب گوی و میدان رو از اینجا (لینک دار شود) خریداری کنید و با دقت مطالعه کنید. چون توضیحات مفصل تو کتابمون هست و مهمتر از اون اینجا فقط روند عملیاتی رو گفتیم. به قول بزرگان، الهیات مسئله محوری تو کتاب گوی و میدان هست!
- اگه داری این مسیر رو بدون آموزش های حضوری تو کارگاه های مسئله محوری متد میگذرونی اینو بدون که همه این مسیر رو بصورت گام به گام، مفصل، با مثال و همراهی مربیان (منتورها) مجموعه متد بصورت حضوری آموزش داده میشه که طبیعتا شرایط بسیار مناسب تری از یادگیری و طی کردن صحیح مسیر رو فراهم میکنه اما به این معنا نیست که مسیر فعلی بدون آموزش حضوری قابل استفاده نیست.
- این مسیر به درد خیلی ها میخوره. اگه تو یک کلام میخوای بدونی میشه “حلقه های میانی”، اگرم مثال میخوای میشه الف) مدیران و مسئولان نهادها و سازمان های دولتی و حاکمیتی بزرگ، متوسط و کوچک، ب) مسئولین اندیشکده ها، تشکل ها، گروه های جهادی، خیریه ها، سازمان های مردم نهاد و… ج) پژوهشگران، نخبگان، اساتید دانشگاهی و حوزوی، دانشجویان و طلاب
- خیلی مهمه که گام ها رو به دقت و مرحله به مرحله طی کنی. نمیشه از گام ها بپری یا اگه حال و حوصله لازم رو نداری سر سری رد کنی تا ببینی تهش چی میشه؟ از الان بهت بگم هیچی نمیشه! ولی اگه با دقت و تامل و بر اساس آموزش پیش بری اتفاقا باید ببینی چی میشه!
- اگه کلا به کار بنیادی، ریشه ای، عمیق، علمی و تحولی اعتقادی نداری همین الان بگم کلا بیخیال شو و ادامه نده! این مسیر به دردت نمیخوره و اتفاقا ساعت های طلایی عمرت رو هدر میده. همین الان پاشو یه کیسه تخمه بخر و دراز بکش و یه فیلم اکشن پلی کن، لذت دنیا رو ببر!
- حواست باشه طبیعت این مسیر اینه که زمان میبره و حوصله میخواد. پس فکر نکن الان بشینی پای این کار، بعد 2 ساعت شق القمر میکنی. نه داداچ! از این خبرا نیست.
- هرجا توضیحات مکتوب رو نفهمیدی ما 2 تا یار کمکی در نظر گرفتیم. الف) فیلم های کوتاه آموزشی و ب) پادکست های گفتگو محور. پس تو مسیر استفاده کن و بزن بر بدن!
- از همین الان بگم که کارخواست چیه تا هی نپرسی! کارخواست هایی که ما میگیم همون گام های مسیر هست ولی چون کاری هست که ما از شما میخوایم که انجام بدید، اسمشو گذاشتیم کارخواست. یعنی کار عملیاتیه. از قدیم گفتن بشینی فکر کنی کاری حل نمیشه. باید پاشی فکر کنی. بعدشم اگه همت داشته باشی و خدا بخواد عمل کنی. قیام کن برادر/خواهر، قیام!
- خیلی رک و صریح و شفاف و پوست کنده بگم. این گام ها برای کسیه که مبانی اندیشه ای و نظام فکری پیشرفت پایه رو میفهمه و بهش ایمان داره. چرا که معتقدیم اساسا هر حرکت یک “جوانِ مومنِ انقلابی و حزب اللهی” با هر حرکت “پیرِ فرتوتِ ضدِ انقلابِ سکولار” متفاوته! از زمین تا آسمون. یعنی اولی کاری میکنه و ارزش هایی داره که با دومی 180 درجه مخالفه. پس اگه دلت برای انقلاب اسلامی در گام دوم در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی که پیش زمینه ظهور حضرت حجت (ارواحنا له الفداء) میتپه، بسم الله…
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور 1400/08/26
«یکی از هدفهای جامعهی علمی کشور -نه فقط نخبگان، [بلکه] همهی جوامع علمی؛ البتّه در مورد نخبگان این بیشتر مورد نیاز است- این است که باید به مسائل کشور فکر کنند، مسئلهمحور کار کنند؛ مسئلهمحوری مهم است. کشور مسائل اساسیای دارد؛ باید به اینها توجّه کرد، اینها بایستی از طرق علمی و با روش علمی حل بشوند؛ راه حل دارد. الان همین جا دوستان ما چند مورد از این مسائل را مطرح کردند و برایش راه حل ذکر کردند. [البتّه] عرض کردم که داوری در مورد این راه حلها احتیاج به تأمّل و دقّت دارد، امّا میتوان برای همهی مشکلات کشور راه حلّ علمی پیدا کرد که بتوان با اطمینان دنبال حلّ مسئله و حلّ مشکل بود»
مقدمه
پس از همگرا شدن در مبانی نظری مسئله محوری که به تفصیل در فصل اول کتاب گوی و میدان تشریح شده، فعال مسئلهمحور (مقصود از فعال مسئلهمحور نه فقط پژوهشگر این عرصه بلکه تمام مدیران و فعالان و کنشگرانی است که به نوعی با مسائل در حیطه اختیارات عرصه مربوط به خود مواجه هستند) باید با روشی کاربردی اقدام به پیداکردن مسئله و سپس حل آن بپردازد و با تسلط بر این روش و تبدیلکردن آن به ملکهای درونی، در مواجهه با هر مسئلهای بهراحتی مسئله اصلی و اولویتدار را تشخیص داده و برای حل آن، راهحل پیاده کند؛ لذا آنچه از مجموع فرایندهایی که در ادامه اشاره خواهد شد، نهتنها یافتن مسئله بلکه پیداکردن راهحل و سپس برنامهریزی برای اجرای آن توقع میرود. در واقع مسئلهیابی و حل مسئله شامل گامها، مراحل و ابزارهایی است که بهصورت فرایندی منسجم به یکدیگر متصل میشود و خروجی نهایی آن برنامه عملیاتی برای حل مسئله خواهد بود. کارخواستها همچون چرخدندههای یک دستگاه با یکدیگر ارتباط دارند و به این واسطه، هرقدر که کارخواستهای اول دقیقتر تکمیلشده باشند، کارخواست بعدی بهتر و سریعتر پیش خواهد رفت؛ لذا نقص در هر مرحله باعث ایجاد نقص جدیتر در کارخواست بعدی شده و درنهایت برنامه ناقص، بی ارزش و حتی “مسئله زا” را شاهد خواهیم بود. به عبارت دیگر خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج و البته باید توجه داشت که هرچه دیوار بالاتر میرود میزان انحراف آن نیز بیشتر میشود. گامهای مسئلهیابی و حل مسئله بر جغرافیا و موضوع مشخص پیادهسازی میشود. این نکته به دلیل خاصیت عملیاتی بودن الگو است که قابلیت آموزش نظری صرف ندارد.
انتخاب نام هسته
قبل از هر چیز نامی برای گروه خود معلوم کنید که حاکی از هدف و هویت شما باشد. این امر در هویتبخشی به گروه نقش به سزایی دارد. دقت کنید انتخاب نام گروه کار مهمی است و به راحتی از کنارش عبور نکنید. بعضا هسته هایی را دیده ایم که اهمیت زیادی به انتخاب نام نمیدهند و با بی حوصلگی عبور میکنند که خود نشان دهنده انگیزه و همت ضعیف هسته و نداشتن شور کافی برای طی کردن مسیر است.
انتخاب عرصه و موضوع فعالیت
قبل از شروع مراحل مسئلهیابی، مشخصکردن عرصه و سپس تعیین موضوع از مقدمات ضروری است که بدون آن اساساً امکان ورود به مرحله اول مسئلهیابی وجود ندارد. باید مشخص شود که در چه عرصهای و چه موضوعی قرار است فعالیت انجام شود. افراد ابتدا موضوعشان را انتخاب میکنند: در این مرحله هر گروه باتوجهبه تخصص، علاقه، دغدغه و… نسبت به انتخاب موضوع اقدام میکنند. موضوع باید کاملاً دلخواه و موردنظر فرد مسئله شناس باشد تا بتواند فعالیت خود بر روی آن را استمرار داده و در پایان به ایدهپردازی و ارائه راهحل و سپس اجرا بپردازد. انتخاب موضوع، با انتخاب عرصه مثل فرهنگی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و… و سپس تعیین برچسبها و قیود زمان، مکان، آمار و… بر روی آن عرصه صورت میگیرد. مثلاً موضوع: برنامه اوقات فراغت دانشآموزان دبیرستانی محله قاسمآباد.
چند مثال دیگر از عرصه و موضوع فعالیت؛
مثال 1
عرصه: اقتصادی
موضوع فعالیت: تربیت اقتصادی دانش آموزان پایه ششم تا هشتم مدارس شهر کومله لنگرود
مثال 2
عرصه: کشاورزی
موضوع فعالیت: تامین و توزیع بذر و کود مورد نیاز کشاورزان روستای ابوسینای خوزستان برای حذف دلالی
عرصه: علم و فناوری
موضوع فعالیت: تامین تجهیزات پزشکی و کیت های آزمایشگاهی مورد نیاز بیمارستان های استان کرمان
کارخواست اول
پس از جستجوی بیانات و مکتوباتی که از مقام معظم رهبری در حیطه موضوعی و جغرافیای مدنظر وجود دارد، تمام موارد را مطالعه کرده و جملات و پاراگرافهای مرتبط را با رنگ متفاوت، مشخص نمایید. نتایج این قسمت در کارخواست اول مورداستفاده قرار خواهد گرفت و با روش تحلیل مضمون، تصویری اجمالی از وضعیت مطلوب و ایدئال جامعه هدف ایجاد میکند. توجه داشته باشید که ممکن است منابع آمادهای در موضوع موردنظر شما تولید شده باشد که تصویر مطلوب جامعه هدف را مبتنی بر نظام فکری ولیفقیه استخراج کرده باشد. در این صورت قراردادن این منبع بهعنوان سند بالادستی کار شما را راحتتر میکند ولی درهرصورت بینیاز از جستجو و اشراف بر این محتوا نیستید.
در این راستا ابتدا باید با جستجوی کلیدواژههای مرتبط با عرصه موضوعی و جغرافیای موردنظر، تمام سخنرانیها و مکتوبات از ولیفقیه را جمعآوری کنیم؛ مثلاً در موضوع نقشآفرینی اجتماعی زنان در قروه کردستان، کلیدواژههایی همچون «زن»، «نقشآفرینی زنان»، «اشتغال زنان»، «کرد»، «قروه»، «زنان کردستان»، «نقش اجتماعی زنان» و… حجم عمدهای از بیانات را در اختیار شما قرار میدهد. البته تمام این منابع از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند و لزوماً همه آنها به طور مستقیم به مقصود شما مرتبط نیستند؛ لذا با ملاکهای زیر، منابعی که در اولویت هستند انتخاب میشوند:
- مخاطب خاص: در مثال مذکور، بیانات یا مکتوباتی که در مخاطب قراردادن زنان کردستان یا زنان فعال اجتماعی بیان شده در اولویت هستند.
- موضوع خاص: در مثال مذکور بیانات با مکتوباتی که با موضوع نقشآفرینی اجتماعی زنان است از اهمیت بیشتری برخوردار است.
- تصریح به اهمیت: دیدارهایی که در آنها ولیفقیه صراحتاً اشاره کردهاند که «قصد دارم نکات مهمی را دراینخصوص بیان کنم» یا میفرمایند که «اگر این گفته من اجرا شود مسئله حل خواهد شد» نسبت به سایر بیانات اولویت بیشتری دارد.
- تاریخ صدور: طبیعتاً بیانات و مکتوباتی که به لحاظ تاریخ صدور به زمان حال نزدیکتر است – درصورتیکه در سایر ملاکها شباهت داشته باشند – نسبت به بیانات و مکتوبات قدیمیتر از اولویت بیشتری برخوردار است.
پس از انتخاب منابع اولویتدار، باید هر سیاق معنادار - که معمولاً در قالب پاراگرافها مشاهده میشود - جدا شده و برای هر سیاق کدگذاری باز صورت گیرد. هر سیاق ممکن است یک یا چند کد را به خود اختصاص دهد. کدها در حقیقت اراده اصلی گوینده از آن سیاق یا پاراگراف است. در پایان، با ایجاد ارتباط بین کدها گزارههایی شامل بایدها و نبایدها به دست میآید که گزارههای تصویر مطلوب را تشکیل میدهد. بهعنوانمثال مبتنی بر بیانات مقام معظم رهبری در 1 خرداد 1390 حداقل این دو گزاره قابلاستخراج است «باید جایگاه و شأن زن در جامعه توسط خود زنان بهدرستی فهم شود.» «نباید بدفهمی غرب در موضوع جایگاه زن در جامعه، به زنان منتقل شود.». لازم به ذکر است که گزارههای تصویر مطلوب محدود بوده و حاکی از شاکله و چارچوب اصلی موضوع است؛ لذا نباید تمام جملات بهدستآمده از ولیفقیه را در این قسمت مکتوب کرد؛ بلکه اصلیترین گزارهها در قالب بایدها و نبایدهای کلیدی موردتوجه است.
کارخواست دوم
اطلاعات پایه مقدمه تکمیل کارخواست دوم خواهد بود. با این فرض که در پیشنیاز دوم، تصویر مطلوب را بهدرستی تشخیص داده باشید، وقتی میتوانید فهرست اولیه مسائل را به دست بیاورید که اطلاعاتی از وضعیت موجود در دست داشته باشید چرا که مسئله فاصله وضع موجود تا مطلوب تعریف شده است. بهمنظور احصاء اطلاعات پایه، میتوان سرفصلهایی را بیان کرد که بهعنوان کلیدواژه برای جستجوی شما در منابع آماری کمککننده باشد.
باید اطلاعات اولیه ضروری شامل آمارها، ارقام، اعداد و برخی توصیفهای ساده بیان شود. توجه کنید که در این مرحله صرفاً توصیف صورت میگیرد و نیازی به تحلیل ندارید. برای تجمیع اطلاعات سادهترین راه استفاده از منابع آماری منتشر شده توسط نهادهای متولی است؛ ولی باتوجهبه گزارههای بیان شده در تصویر مطلوب ممکن است با معیارهایی مواجه شوید که هیچ آماری از آنها در منابع آماری وجود نداشته باشد. در این صورت ضروری است با استفاده از روشهایی مثل توزیع پرسشنامه یا مصاحبه با نمونههای آماری، به این اطلاعات دسترسی پیدا کنید. بهعنوانمثال بهتناسب گزاره «نباید بدفهمی غرب در موضوع جایگاه زن در جامعه، به زنان منتقل شود» در مورد زنان قروه، در توصیف مقدماتی باید درصد تأثیرپذیری زنان قروه از رسانههای غربی در موضوع جایگاه زن را به دست بیاورید. لازم به ذکر است که قرار نیست تمام دادههای موجود آماری در این توصیف ذکر شوند، صرفاً دادههایی را بیان میکنید که در تحلیلهای بعدی در مورد مسائل دارای اهمیت هستند به همین دلیل باید تلاش کنید که از ادبیات توصیفی داستانی استفاده کنید که هر فردی با خواندن آن ذهنیتی منسجم از وضعیت موجود و نقاط حساسیتبرانگیز آمارها را متوجه شود.
بهعنوانمثال در توصیف عرصه کشاورزی و موضوع تولیدات باغی بیان میکنیم که ما یک شرکت کشت و صنعت هستیم و جامعه هدف ما روستای برزشآباد است و سپس هر اطلاعاتی از کشاورزی و تولیدات باغی برزشآباد بتوانیم به دست آورده و مکتوب میکنیم مثلاینکه چه میوه یا محصولاتی دارد؟ میزان تولید سالیانه چقدر است؟ مجموع اراضی باغی و کشاورزی چقدر است؟ مهمترین آفتهای باغی کدام است؟ چه تغییراتی در اراضی در سالهای اخیر صورتگرفته؟ مهمترین فرهنگهای مردم در امر کشاورزی چیست؟ و… .
کارخواست سوم
این مرحله بهنوعی سادهسازی دو کارخواست گذشته، سازماندهی مجدد آنها و تبدیل دادهها به اطلاعات برای کشف فهرست اولیه مسائل است. سادهسازی و تحلیل دادههای بهدستآمده از جامعه هدف و رده مأموریتی با استفاده از ماتریس SWOT انجام میشود. این ابزار گرچه برای استخراج راهبرد مبتنی بر استراتژیها است؛ اما در چرخۀ مسئلهیابی صرفاً قابلیت تفکیک تهدید، فرصت، ضعف و قوت در این ماتریس مورداستفاده قرار میگیرد. گروه در این مرحله باید بر اساس استنباطی که از تشکیلات خود دارد و در کارخواست توصیف مقدماتی مکتوب کرده است، نقاط قوت و ضعف را نوشته و همچنین بر اساس استنباطی که از جامعه هدف دارد فرصتها و تهدیدها را استخراج نماید. برایناساس نقاط ضعف و قوت به نقاط سلبی و ایجابی مربوط به درون تشکیلات یا هسته برمیگردد و نقاط فرصت و تهدید به نقاط سلبی و ایجابی مربوط به جامعه هدف برمیگردد.
با تحلیل دادهها در جدول SWOT دادههای خام، معنادار میشود. بهعنوانمثال «وجود 5 دانشگاه در قروه کردستان» ازاینحیث که ظرفیتی برای مسئلهشناسی و جهتدهی به مدیران استان است، فرصت محسوب میشود که بهصورت «امکان جهتدهی دانشگاههای قروه به بدنه مدیریتی شهرستان» در فرصتها مکتوب میشود ولی از حیث عدم دغدغه نسبت به مسائل بومی استان و شهرستان، یک تهدید است که در قالب جمله «عدم دغدغه و اولویتدهی دانشگاههای شهرستان به مسائل بومی» مکتوب میگردد.
کارخواست چهارم
درصورتیکه کارخواستهای قبلی بهدرستی تکمیل شده باشند، میتوانید اطمینان اجمالی حاصل کنید که اکثر مسائل را در قالب فهرست مسائل به دست آوردهاید. حال باید با استفاده از روش علتیابی یا «چرا زدن» هر یک از این مسائل را رهگیری و علتیابی کنید تا به مسائل اصلی برسید. در این روش، هر یک از مسائل اولیه را نوشته و مراحل زیر را سپری میکنید:
- بسته علتها را تشکیل دهید: به این سؤال پاسخی جامع بدهید که «چرا این مسئله به وجود آمده است؟». سعی کنید تمام علتهایی که تأثیری در بهوجودآمدن مسئله داشته است ذکر کنید گرچه تمام این علتها از میزان تأثیر یکسانی برخوردار نباشند و بسیاری از آنها احتمالی باشند. مثلاً فساد در خصوصیسازیهای استان تبریز ممکن است به دلایلی از جمله پایینبودن حقوق متولیان خصوصیسازی، وجود فرهنگ زدوبند در میان مدیران استان، انتصاب مدیران نالایق در مسئولیت خصوصیسازی، عدم نظارت بر فرایند خصوصیسازی، عدم شفافیت عمومی نسبت به خصوصیسازیها، عدم آگاهی مسئولین نظارتی از فسادهای صورتگرفته، عدم تدوین دستورالعمل اجرایی مشخص برای خصوصیسازیها و… باشد.
ملاحظه 1: در علتیابی باید به سمت علتهای خرد و ملموس پیش بروید نه علتهای کلی و مبهم. با این توضیح، ممکن است برخی از علتهایی که یافتهاید خود دارای علتهای بعدی باشد؛ لذا ذکر علتها را متوقف نکنید و آن علتها را نیز ذکر کنید. مثلاً عدم نظارت بر خصوصیسازی، خود ممکن است به دلیل عدم آگاهی مسئولین نظارتی استان از اهمیت موضوع باشد. در همین مثال اگر علت عدم نظارت را، نبود قانون نظارت بر خصوصیسازیها ذکر کنید، در حال حرکت به سمت کلان شدن مسئله هستید. خرد یا کلی بودن علتها، بسته به حیطه اختیارات و توان شما متفاوت است؛ لذا امری نسبی است و تشخیص آن بر عهده شما است.
ملاحظه 2: در بیان علتها، فقط علتهای مادی را نبینید. هر چهار سنخ علتها یعنی علتهای مادی، علتهای دانشی، علتهای فرهنگی و علتهای معنوی را مدام مرور کنید تا چیزی از قلم نیفتد. مثلاً برای کمآبی در چشمهها و قناتهای یک روستا ممکن است علت مادی، حفر چاههای عمیق و خالیشدن سفرههای زیر زمینی، علت دانشی، عدم آگاهی از شیوههای نوین آبیاری برای کاهش هدررفت آب، علت فرهنگی، تعصب بر روشهای سنتی آبیاری و عدم تمایل به استفاده از شیوههای نوین، و علت معنوی افزایش گناه و تأثیر آن بر کاهش آب باشد. علل معنوی معمولاً در مسائل فرهنگی اجتماعی بهتر فهم میشود همچون تأثیر ربا بر بیکاری و فلاکت.
- بسته علتها را تشکیل دهید: به این سؤال پاسخی جامع بدهید که «چرا این مسئله به وجود آمده است؟». سعی کنید تمام علتهایی که تأثیری در بهوجودآمدن مسئله داشته است ذکر کنید گرچه تمام این علتها از میزان تأثیر یکسانی برخوردار نباشند و بسیاری از آنها احتمالی باشند. مثلاً فساد در خصوصیسازیهای استان تبریز ممکن است به دلایلی از جمله پایینبودن حقوق متولیان خصوصیسازی، وجود فرهنگ زدوبند در میان مدیران استان، انتصاب مدیران نالایق در مسئولیت خصوصیسازی، عدم نظارت بر فرایند خصوصیسازی، عدم شفافیت عمومی نسبت به خصوصیسازیها، عدم آگاهی مسئولین نظارتی از فسادهای صورتگرفته، عدم تدوین دستورالعمل اجرایی مشخص برای خصوصیسازیها و… باشد.
حال با 4 سنخ علتی که در هر پدیده میتواند وجود داشته باشد آشنا شوید:
- علل مادی: این علتها معمولاً مشهود هستند و به حیطه مادیات برمیگردند. عواملی ازجمله نبود زیرساخت، نبود بودجه، نبود امکانات، حوادث طبیعی و غیره در این قسمت قرار میگیرند.
- علل معنوی (غیبی): این علتها سنتهای الهی هستند که معمولاً مشهود نبوده و غالباً در محاسبات بشری مورد غفلت قرار میگیرد. عواملی از جمله غرور، خودبزرگبینی، اتکا به غیر خدا، ظلم و... در این قسمت هستند.
- علل دانشی: این علتها به حیطه آگاهیهای انسان مربوط میشود. عدم وجود طرح مدون، عدم وجود دانش کافی در موضوع، عدم آشنایی با موضوع، نقص در قوانین و غیره مواردی است که در این حیطه قرار میگیرد.
- علل فرهنگی: این علتها به حوزه الزامهای اجتماعی مربوط میشود و مواردی از جمله هنجارهای اجتماعی، روندها و رویهها، ساختارهای معیوب و جهتدهنده، قوانین نانوشته، امیال و گرایشها و... در این قسمت هستند.
کارخواست پنجم
علتها را دستهبندی کنید: بسته جامعی از علتها را تشکیل دادهاید؛ اما همه این علتها به شما مربوط نمیشود و در حیطه دخل و تصرف شما نیست. مسئلهشناسی در صورتی مفید فایده در عرصه اجرا خواهد شد که ما را به مسائلی برساند که بتوانیم برای حل آنها اقدام کنیم در غیر این صورت انبوهی از تولیدات (مقاله، رساله، پایاننامه، کتاب و…) خواهیم داشت که در گوشهوکنار کتابخانهها خاک میخورد و در بهترین حالت بهعنوان منبع برای تولید مقالات و کتب مشابه استفاده میشود.
علتها را بر اساس «مدل پارادایمی نظریه داده بنیان اشتراوس و کوربین» طبقهبندی کنید.
- شرایط علی[1]: علتهایی که در حیطه دخل و تصرف و مداخله شما قرار دارد و میتوانید در آن مؤثر باشید. مثلاً عدم استفاده از افراد متخصص در گروه جهادی، در حیطه مداخله مسئول گروه جهادی است پس جزء شرایط علی محسوب میشود.
- شرایط زمینهای[2]: علتهایی که در حیطه دخل و تصرف و اختیارات شما نیست؛ ولی به طور خاص به موضوع شما مربوط میشود. مثلاً عدم انتصاب مدیران متخصص در نظارت بر خصوصیسازی استان، در حیطه دخل و تصرف شما بهعنوان یک گروه مطالبهگری نیست؛ ولی به طور خاص به موضوع شما یعنی خصوصیسازی مرتبط میشود.
- شرایط مداخلهگر[3]: علتهایی که در حیطه دخل و تصرف و اختیارات شما نیست و به لحاظ موضوعی نیز عام است و مخصوص موضوع شما نمیباشد؛ مثلاً تأثیر فضای مجازی بر جوانها بهعنوان علت افزایش فساد در استان.
از میان این سه نوع علت، مواردی که در شرایط علی ذکر شدهاند مسائل اصلی شما هستند. این مسائل را در نمودار استخوان ماهی با توجه به جایگاه هر کدام، بصورت منظم قرار دهید.
کارخواست ششم
بهعنوانمثال در موضوع آبیاری نوین در برزشآباد مشهد، اگر بهصورت فرضی 5 مسئله اصلی را در علتیابیها به دست آورده باشیم، به طریق زیر وارد جدول کرده و نسبتیابی را انجام میدهیم. طبیعی است هر مسئله در خود آن مسئله نسبتی ندارد و نقطه تلاقی آنها بدون نمره باقی میماند؛ اما در بقیه تلاقیهای جدول ماتریس، نمرهای بین 0 تا 3 باید درج گردد. نمره 0 به معنای بدون تأثیر، نمره 1 به معنای تأثیر کم، نمره 2 به معنای تأثیر متوسط و نمره 3 به معنای تأثیر اساسی است. همچنین روشی سادهتر واردکردن نمره 0 و 1 است که صفر حاکی از بدون ارتباط بودن و نمره 1 به معنای تأثیرگذاری است.
اما چگونه از این دو مؤلفه به یک نمره برسید؟ ازآنجاییکه نمره تأثیرگذاری مثبت و نمره تأثیرپذیری منفی است روش بهدستآوردن تأثیرگذاری بیشتر و تأثیرپذیری کمتر، از طریق بهدستآوردن تفاضل این دو عدد است. در مثال فوق 5 مسئله ذکر شده که با منفی محاسبهکردن نمرات تأثیرپذیری، نتیجه انتخاب عدم تخصص گروه جهادی در این موضوع برای پیگیری میشود. همانطور که در جدول ذیل نیز مشاهده میکنید.
مسئله | نمره تأثیرپذیری | نمره تأثیرگذاری | تفاضل |
تعصب دهیاری بر استفاده از روشهای سنتی آبیاری | 8- | 6 | 2- |
عدم وجود طرح مدون آبیاری نوین برای جایگزینی | 7- | 8 | 1 |
عدم تخصص گروه جهادی در این موضوع برای پیگیری | 3- | 8 | 5 |
عدم تعیین بودجه معین این موضوع در جهاد کشاورزی | 8- | 4 | 4- |
اجرانشدن یک الگوی موفق برای نشاندادن نتایج به مردم | 9- | 7 | 2- |
ملاحظه 1: ازآنجاییکه در استخراج مسائل گلوگاهی در حال مقایسه مسائل با مسائل نظیر خود هستید و مقایسه مسائل یک عرصه با عرصه دیگر شما را دچار خطا میکند، برای هر عرصه اجتماعی، یک جدول مقایسه جداگانه ایجاد کنید و مسائل هر عرصه را با مسائل همان عرصه که نظیر آن حساب میشود مقایسه کنید. بر اساس دستهبندی نظامهای اجتماعی که در فصل قبل صورت گرفت، پس از علتیابی و استخراج فهرست مسائل اصلی، آنها را به 5 دسته مسائل سیاست و حکمرانی، اقتصاد و معیشت، دین و معنویت، حقوقی قضایی و فرهنگی اجتماعی تقسیم کنید و در هر یک از این نظامها به یک تا 5 مسئله گلوگاهی برسید.
ملاحظه 2: استفاده از ماتریس نسبتیابی مسائل وقتی امکانپذیر است که حوضچه مسائل شما به عدد قابلاعتنایی رسیده باشد. اصطلاحاً باید اطلاعات به جرم بحرانی برسد تا امکان تحلیل آن در جدول فراهم باشد پس اگر در استخراج مسائل اصلی مجموعاً به 4 مسئله رسیدهاید، واردکردن آنها در جدول مقایسه و استخراج مسئله گلوگاهی تقریباً بیمعنا است.
1 | 2 | |
---|---|---|
کارخواست هفتم
یک مسئله برای حلشدن نیازمند چه متولیانی است؟ چند نوع متولی باید همزمان در حال فعالیت باشند تا یک مسئله حل شود. الف) عدهای متولی اجرا هستند و وظیفه اقدام مستقیم برای حل مسئله را بر عهده دارند. ب) عدهای دیگر متولی هماهنگی انسجاماند. اگر بین مجریان هماهنگی و اجرا صورت نگیرد معمولاً اقدامات خنثیکننده و بیاثر خواهد شد و در نتیجه مسئله حل نخواهد شد. ج) عدهای دیگر متولی تولید دانش کافی برای حل مسئلهاند. این نهادها وظیفه شناخت مسئله، تولید دانش کافی در حل مسئله و… را بر عهده دارد و بهنوعی هوش سیستم محسوب میشود. د) عدهای دیگر متولی سیاستگذاری است. این نهادها اقدام مستقیم انجام نمیدهد و به دنبال انسجامبخشی بین مجریان نیز نیستند؛ بلکه سیاستها و جهتگیریهای کلان را مشخص میکنند.
برای نهاد شناسی لازم است با دستهبندی فوق به دنبال متولیان مسئله بگردید. در هر دسته مجری، هماهنگکننده، تولیدکننده دانش و سیاستگذار، نواقص در راستای حل مسئله را جستجو کنید. اگر متولی وجود ندارد وظیفه شما ایجاد و تأسیس نهاد متولی مسئله است و اگر وجود دارد وظیفه شما کمک به تحقق نقش هر نهاد و رفع نارساییها برای انجام وظایف است. به این طریق خودبهخود به سمت ایدهپردازی و طراحی راهحل نیز سوق پیدا میکنید.
کارخواست هشتم
در مرحله ایدهپردازی اگر خلاقانه وارد شده باشیم، با انبوهی از ایدههای جذاب و اثرگذار مواجهیم که در بهترین حالت با نمرهدهی به آنها، برخی که اولویت بیشتری دارند را از اولویتهای بعدی متمایز کردهایم؛ ولی همه میدانیم که فهرست ایدهها، به معنای داشتن برنامه نیست. برنامهریزی نیازمند اقدامی مستقل است و بهنوعی چینش هدفمند و منطقی ایدهها در بستر زمان است بهطوری که مشخص باشد در چه بازه زمانیای به چه خروجیای خواهیم رسید. «باید بدانیم که نیاز چیست؟ با بصیرت بفهمیم که چهکار میخواهیم بکنیم؟ کجا میخواهیم برویم؟ هدف چیست؟ چگونه باید رفت؟ الآن اوضاع چه جوری است؟ راه چگونه است؟ اگر نتوانیم برای آینده برنامهریزی کنیم و توجهمان صرفاً به حال باشد با چالشها و تغییراتی روبهرو خواهیم شد که عبور از آنها برایمان بسیار هزینهبر خواهد بود. ما باید شرایط فردا را حدس بزنیم آن وقت برنامه حرکت را فراهم کنیم.» نقطه آغاز برنامهریزی نیازها (انتظارات) است. برای بهدستآوردن یک برنامه نظاممند و منسجم، اگر ایدهها را بهعنوان مصالح ساختمانی در نظر بگیریم، اسکلت و آهن این ساختمان را باید انتظارات بهدستآمده از فرایند مسئلهیابی در نظر گرفت. به این طریق تصویر مطلوبی که مبتنی بر آن مسئلهیابی کرده و بر همان اساس به ایدهها رسیده بودیم، در اینجا دوباره نقشآفرینی کرده و مبنای نظمدهی و انسجامبخشی به ایدهها میشود. انتظارات کلان در اینجا تحقق همان تصویر مطلوبی است که بیانشده و انتظارات خرد همان مسائلی است که در فرایند مسئلهیابی به آنها رسیدیم و بهعنوان اصلیترین مسائل انتخاب شده و نمرهدهی شدهاند. توجه داشته باشید در برنامهریزی باید به خردترین توجه ویژهای داشته باشید. به مثال آخر بخش نهادشناسی توجه کنید. تولید محصول بیشتر توسط کشاورز و کاهش رشد اقتصادی کشور در کشاورزی را در نظر بگیرید. اگر ریشهیابی کنیم خردترین مسئله و اولویتدارترین مسئله احیای کشت بذرهای بومی است بعد از آن ترویج آبیاری قطرهای و در صورت تمکن مالی کشاورز کشت گلخانهای در سطوح بالاتر قرار میگیرند. اما برنامهریزی جهاد کشاورزی بهجای اینکه به خردترین مسئله توجه ویژه داشته باشد به سطوح بالاتر مثل گسترش کشت گلخانهای توجه دارد که برنامهریزی برای آن نتایج مثبتی خواهد داشت؛ اما هنوز هم برنامه ریخته شده برای تحقق هدف که رشد اقتصادی در کشاورزی است محقق نخواهد شد. تحقق گزارههای تصویر مطلوب مهمترین انتظار کلان و رفع مسائل بهدستآمده در فرایند مسئلهیابی مهمترین انتظارات خردی است که باید بهعنوان سرفصل جدولهای برنامهریزی قرار گیرد. مثلاً بهحداقلرساندن هدررفت آب در آبیاری درختان یک انتظار کلان است که در مورد روستای برزشآباد موردنظر بود؛ اما این انتظار کلان به حداقل 5 انتظار خرد تقسیم شد که در این روش، انتظارات است که بهعنوان اهداف عینی در هر بازه زمانی قرار گرفته و از کلانترین انتظارات تا خردترین انتظارات را به این طریق در بستر زمان چینش میکنیم و سپس ایدهها را در این بازههای زمانی به نحوی قرار میدهیم که اجرای ایدههای هر بازه زمانی، محققکننده انتظار مشخصشده برای آن بازه زمانی باشد. این روش را میتوان برنامهریزی کلان به خرد مسئلهمحور نامید.
برای خردکردن انتظارات در بازههای زمانی میتوانید بخشی از انتظار که قابلتحقق در هر بازه زمانی هست را با کمیسازی خرد کنید. مثلاً اگر کاهش نزاعهای خیابانی بهعنوان یک انتظار بیان شده، حالا باید گفت که در طول یک سال چقدر از این انتظار قابلتحقق است؛ مثلاً کاهش 20 درصدی نزاعهای خیابانی برای یک سال منطقی است. پس وقتی انتظار را در جدول برنامهریزی وارد میکنیم باید با توضیحاتی به مرحله قابلسنجش بودن رسانده باشیم وگرنه برنامهریزی قابلانجام نخواهد بود. مثلاً مبارزه با قاچاق یک انتظار کلی است که اگر کمی نشود قطعاً مکتوب شدن آن در جدول برنامهریزی هیچ کمکی به ما نخواهد کرد و بعد از گذشت زمان نیز نمیتوانیم تحقق آن را بسنجیم.
اگر برنامهریزی را یکساله در نظر بگیرید، جداول زیر میتواند نمایانگر بازهبندی مناسبی برای چنین برنامهای باشد. توجه کنید که مجموعاً چهار هدف سهماهه دارید که باید طوری طراحیشده باشد که مجموعاً هدف یکساله شما را محقق کند و اهدافی که برای بازهها بیان میشوند نیز باید بتوانند هدف سهماهه خود را محقق کنند و اقدامات طراحیشده برای یک بازه باید محققکننده هدف بازه خود باشند.
نکته: هدف کلان ابزاری است که از طریق اجرا و تحقق آن میتوانیم به راهبردهای مستخرج برای حل مسئله دست پیدا کنیم. برایناساس هدف کلان را به بخشهای کوچکتر و قابلدستیابی در یک دوره برنامهریزی یکساله شکست داده و برای هر یک از اهداف خرد، مدتزمان لازم را برای تحقق برآورد نمایید. در ادامه با تعریف برخی از اقدامات خاص حرکت آغازین اجرای برنامهها در بازههای زمانی مشخص و کوتاه را طرحریزی کرده و در پایان اقدامات مستمر یکساله را بنویسید.
اگه همه مراحل رو به ترتیب، با دقت و عمیق دنبال کرده باشید، باید به برنامه اقدام برای حل مسئله اولویت دار خودتون رسیده باشید. مسئله محوری یک رویکرد هست. به عبارتی یک عینک جدید برای دیدن همه چیز میتونه باشه. اگه با مسئله مماس بشید قطعا شما میتونید فرد اثرگذار، صاحب نظر و میدان دیده باشید. نه صرفا کسی که درگیر امور روزمره شده، فقط نظریه پردازی میکنه، واقعیت های میدان عملیات رو ندیده، کارهای نمایشی و کم اثر یا بی اثر انجام میده، اولویت ها رو نمیشناسه، برنامه ای برای اقدام نداره و خروجی هاش رو نمیتونه ارزیابی کنه.
امیدواریم که این تلاش ها مورد رضایت حضرت حجت و نائب برحق ایشان امام خامنه ای قرار بگیرد. ان شاءالله…
وَ رَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً «آیه 14 سوره کهف»
و ما به دلهايشان نيرو و استحكام بخشيديم، آنگاه كه آنان بپاخاستند و (برخلاف عموم مردم) گفتند: پروردگار ما همان پروردگار آسمانها و زمين است، هرگز جز او (كسى را به) خدايى نخواهيم خواند، چرا كه در اين صورت حرف خطايى گفتهايم.